جدول جو
جدول جو

معنی نر و ما - جستجوی لغت در جدول جو

نر و ما
نر و ماده، نوعی دکمه ی فلزی که به صورت جفت نر و ماده ساخته
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ رُ دَ / دِ)
نرماده. لولب. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(پَ رُ)
پا: پر و پام نجس شده، پیش آمد: خوب پر و پائی برای فلان افتاده است. چنین پر و پائی برای هیچکس نیفتاده، بنیان محکم. اساس استوار: گفته های او پر و پائی ندارد.
- از پر و پا افتادن، آمد و رفت قطع شدن: آخر شب مردم که از پر و پا افتادند مطالعه بهتر می توان کرد.
- ، سکوت و آرامش یافتن.
- ، بیطاقت شدن. رجوع به پر و پای و رجوع به پا و پر شود
لغت نامه دهخدا
(سُ رُ مُ)
سخت فربه: سر و مر و گنده
لغت نامه دهخدا
(نَ رُ)
بندگشاد. کام و زبانه. (یادداشت مؤلف).
- نر و لاس شدن، جفت گیری کردن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نرینه ومادینه مذکرومونث، دو دگمه جامه که بهم جفت شوند، هردوچیزی که بخشی ازیکی درسوراخ دیگری فرورود
فرهنگ لغت هوشیار
چاق و چله و سالم سالم و سرحال. یا سر و مر و گنده. چاق و چله و سالم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نر و ماده
تصویر نر و ماده
((نَ رُ دِ))
نرینه و مادینه، نوعی دگمه که بخشی ازآن در بخش دیگر فرو می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پر و پا
تصویر پر و پا
((پَ رُ))
پا، پیش آمد، از پا افتادن درمانده شدن
به پرو پای کسی پیچیدن: کنایه از مزاحمت و دردسر ایجاد کردن برای کسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سر و مر
تصویر سر و مر
((سُ رُ مُ))
سالم، تندرست
فرهنگ فارسی معین
پدر و مادر
فرهنگ گویش مازندرانی
قوچ، گوسفند وحشی
فرهنگ گویش مازندرانی